Saturday, November 3, 2007

وداع با يانگوم

با توجه به نزديک شدن به قسمت هاي پاياني سريال جواهري در قصر(که جزو پربيننده ترين سريال هاي اين چند سال نيز بوده پوده) بر آن شديم تا عملي در جهت نشان دادن ارادت بي حد و حصرمان!!! به اين بانوي زحمتکش انجام دهيم. بعد از بررسي بسيار ديديم چي بهتر از اين که نامه يک طرفدار دلسوخته يانگوم را چاپ کنيم( که از قضاي روزگار آقا هم هست) خواندن نامه زير، به بيماران قلبي طرفدار يانگوم توصيه نمي شود:

يانگوم جان! اين روزها که مي گذرد، هر لحظه به زمان جدايي نزديک و نزديک تر مي شويم و چه سخت است لحظه خداحافظي و لحظات فراق...!
يانگوم من، چه هفته ها که به اميد ديدنت روزها را سپري نکردم و چه جمعه شبها که يک ساعت، خيره به تلويزيون حتي يک پلک هم نزدم...
چه سه شنبه شبها که تا ساعت يک و نيم بعد از نصفه شب بيدار ننشستم تا سريالت را براي بار سوم ببينم( آخر يانگوم جان هميشه تکرار ساعت نه صبح را هم مي بينم)
چه ساعت ها که درگوگل ايميج به دنبال عکسهايت نبودم تا بک گراند صفحه موبايلم يا اسکرين سيور کامپيوترم بکنمشان.
چه پلومرغ و پلو خورش ها که نخوردم با اين تصور که قارچ کوهي و صدف سرخ شده همراه با خرچنگ آپ پز دست پخت تو را مي خورم...
چه شبها که تا صبح جلوي کولر نخوابيدم تا سرما بخورم که تو بيايي و با گرفتن نبضم مداوايم کني...
چه قسمتها که با حلقه زدن اشک در چشمانت نگريستم و با خنده هاي دندان نمايت قهقهه نزدم...
چه يک هفته در ميون ها !!! که با دستگير شدن و به مرز مرگ رفتنت به مرز سکته نرفتم و از غصه دق نکردم( آخر يانگوم جان تو را يک هفته درميان دستگير مي کردند و در گوني کرده مي بردند بکشندت و در هفته بعد معلوم ميشد نکشته اندت، بي آنکه بفهمند در آن يک هفته حال ما در گوني است( ببخشيد در قوطي است)).
يانگوم من! بعد از تو ديگر به چه وبلاگي سر بزنم و جلوجلو داستان قسمت بعد را بخوانم و ناگفته هاي!! قسمت پيش را چک کنم؟
آه يانگوم! بعد از تو دوز خاله زنک گري خونمان به شدت پايين مي آيد و اين کمبود شايد بکشدمان...
اما يانگوم! کمي از تو دلگيرم. آخر اين افسر مين جان گو هم آدم است تو دلت را بهش خوش کردي؟ حتما بدون گريم هم ديديش، خيلي بچه است هنوز... از من مي شنوي با او ازدواج نکن... او لياقت تو را ندارد... بگذار برود با همان گيوم يونگ حسود ازدواج کند، تو حيفي يانگوم، نرو يانگوم، نرو...

0 comments:

« Older Post ¦ Home ¦ Newer Post »