Thursday, February 15, 2007

خلاصه داستان سريال قسمت 16


سلام دوستان
تصميم دارم تا اونجايي كه بتونم خلاصه بعضي از قسمت هاي آينده سريال رو در اينجا قرار بدم و اميد وار هستم كه دوستان هم در اين كار من رو كمك كنن.
اگر كه موردي بود با ايميل من rahmanian@gmail.com در تماس باشيد. لطفا نظر هم در قسمت Comment يادتون نره
ممنون
خلاصه قسمت 16 سريال
بانو هن و يانگوم مسابقه آشپزي رو كه به دستور مادر شاه برگزار شده بود به بانو چويي باختند و ديديم كه بانو هن در برابر ملكه گفت كه علت شكست خودشون رو ميدونه و به نظرش علت باختشون اين بود كه يانگوم براي تهيه گوشت گاو تاخير كرده و به همين دليل زمان كافي براي سوپ گوشت گاو كه مزه خوب خودش رو بدست بياره نداشتن بانو چويي و گيوم يونگ از اينكه برنده شدن دوباره اعتماد به نفس خودشون رو بدست آورده بودن.
بانو هن يانگوم رو به خاطر اينكه فقط هدفش اين بوده كه از گيوم يونگ برنده بشه به جاي اينكه غذاي خوبي رو درست كنه سرزنش ميكنه.
در همين زمان يكي از سرپرستان براي درمان به يكي ار بانوان آشپزخانه براي مدتي نياز داشت كه خارج از قصر بود و بانو هن يانگوم رو براي اين كار به اونجا ميفرسته در حالي كه يانگوم به بانو هن التماس ميكنه كه بزاره تا زماي كه مسابقه براي بانوي اول آشپزخانه ادامه داره بزاره در قصر بمونه اما بانو هن فقط بهش گفت كه بره .بانو جونگ (بانو اول آشپزخانه) كه از تصميم بانو هن در مورد يانگوم اطلاع پيدا كرد با بانو هن صحبت كرد كه داره زيادي نسبت به تنبيه يانگوم نا ملايمي نشون ميده اما بانو هن بر تصميمش اصرار داشت.
بنابراين يانگوم بقچه خودش رو بست كه بره خارج از قصر براي ماموريتي كه بهش داده شده اما در راه جلوي اتاق بانو هن ميايسته و از بانو هن معذرت خواهي ميكنه .
يانگوم به سراغ آشپز كنگ و آقاي مين جون هو ( عاشق يانگوم ) ميره و اونا رو از تصميمي كه بانو هن براي يانگوم گرفته باخبر ميكنه و اونا از اين همه نا ملايمي و سخت گيري بانو هن تعجب مي كنن.
يانگوم در اونجا با خوشحالي براي آقاي مين غذا درست ميكنه . گيوم يونگ ( كه اونم عاشق آقاي مين ) هست به اداره بازرسي براي ديدنش ميره و اطلاع پيدا ميكنه كه آقاي مين قصر رو براي يك ماموريت ترك كرده . بنابر اين گيوم يونگ هم از بنو چويي اجازه ميگيره كه براي يك سفر شهري و استراحت به خارج از قصر بره .
قسمت با مزه سريال اينجاست كه بانوهاي قصر ميخوان بدونن كه بانو هن چه كسي رو به جاي يانگوم به عنوان دستيار ميخواد انتخاب كنه اول يونگ نوه(Young Noh) ميره پيش بانو هن و ميخواد كه بانو هن اون رو به عنوان دستيار انتخاب كنه اما بانو هن مرتبا از ان ميخواد كه براش آب بياره مثل زماني كه بانو هن از يانگوم وقتي بچه بود ميخواست.
چان ايي (Chan-Ee ) هم پيش بانو هن ميره و اونم از بانو هن ميخواد كه به عنوان دستيار انتخابش كنه ولي بانو هن بهش ميگه كه در مدت چهار روز 100 نوع گياه دارويي مختلف براش پيدا كنه همان طوري كه از يانگوم خواسته بود.يون سنگ (Yun Seng) هم پيش بانو هن ميره و ازش
ميخواد كه در مدتي كه يانگوم در قصر نيست اون جاي يانگوم رو پر كنه ولي بانو هن هم ازش ميخواد كه مزه هاي مختلفي رو پيدا كنه و با اون سس سه ميوه درست كنه.سه نفري كه پيش بانو هن رفته بودن از درخواست هاي سخت گيرانه بانو هن شكايت ميكنن.گيوم يونگ هم بهشون ميگه كه يانگوم وقتي بچه بود تمام اون كارها رو انجام داده.در اين لحظه بانو هن مياد و اونا بهش ميگن كه نميتونن اين كارها رو انجام بدن و بانو هن ميگه به خاطر همين هست كه كسي نميتونه جاي يانگوم رو بگيره ...
دخترا از بانو هن ميپرسن كه چرا يانگوم رو به بيرون از قصر فرستاده و بانو هن هم زماني كه يانگوم بچه بود رو به خاطر مياره.
جانگوم به محلي كه قرار بود ميرفت رسيد و آشپز كنگ هم اونجاست و به يانگوم ميگه كه جو سانگ گونگ (Jo Sang-Gong) از وقتي كه فهميد
برادرش مرده مريض شده است.
جو سانگ گونگ (Jo Sang-Gong) در حال مرگه و آرزو داره كه قبل از مردنش همون برنجي كه وقتي با برادرش جون بودن خوردن رو دوباره بخوره وهيچكس هم نميدونه كه چه نوع برنجي هست بنابراين جو سانگ گونگ (Jo Sang-Gong) كه بانوي دربار بوده ناراحت در رخت خواب هست.
آقاي مين جونگ هو (Min Jung Ho) در راهش كه اطلاع نداره يانگوم هم در اون محل هست ميبينه در حالي كه خيلي ناراحت هست‌ ( خيلي صحنه خوشكلي هست من ديدم ;) ) و ميخواد كه بره پيش يانگوم كه در اين لحظه آشپز كنگ مره سراغش و ازش شكايت ميكنه كه چرا نوشيدني هاي اونها رو نخريده . ولي بعدا يانگوم در راه برگشتش آقاي مين رو در معبد ميبينه .
بانو چويي به Jae-Jo-Sang Gong ميگه كه بانو هن و بانو جونگ با هم حبت نميكنن و به هم ميگن كه بايد مطمئن بشن كه هيچ اشتباه براي اينكه بانو چويي بانوي اول آشپز خانه بش نبايد پيش بياد.
اين قسمت از سريال خيلي جالب هست اميد وارم شما هم همين نظر رو داشته باشين
آشپز كنگ براي اينكه يانگوم از حال ناراحتي بيرون بياد اونو به دريا ميبره و همين ديدن دريا و ساحل ( چون يانگوم تا حالا نديده ) اون رو خيلي خوشحال ميكنه تا اونجايي كه به سمت دريا ميدوه و ميره داخل آب و درحالي كه داره داخل آب بازي ميكنه آقاي مين رو ميبينه و بعد از اون اون دوتا باهم در آب بازي ميكنن ( ببينيم تلوزيون تا كجا نشون ميده يعني مثل بقيه چيزا سانسور هم داره يا نه ولي بدونين چيزي براي سانسور نبوده )
بعد از اون يانگوم به آقاي مين در حالي كه نشستن ميگه كه آولين باري هست كه به دريا ميره و بعد از اون آقاي مين ازش ميپرسه كه چطوري يتيم شده و يانگوم هم ميگه كه پدرش چه كاره بوده و تقصير اون بوده كه پدرش دستگير شده و بقيه ماجرا ...
يانگوم نسخه بيمار رو ميگيره و ميخواد بره دارو ها رو تهيه كنه و جانگ هو (آقاي مين ) بهش ميگه كه اونم همون مسير يانگوم رو داره ميره و با هم برن.بعد از اون جانگ هو نشاني داروخونه رو به يانگوم ميگه و بهش ميگه كه يك ساعت ديگه هم ديگه رو همونجا ببينن.
در مسير برگشت چند نفر جلوي اونها رو ميگيرن و ميخوان اونها رو بكشن كه جانگ هو با اونا مبارزه ميكنه و دست يانگوم رو ميگره و فرار ميكنه و به خونه ميرن و پنهان ميشن و اون مردها نيز اونا رو دنبال ميكنن و چون پيداشون نميكنن از آشپز كنگ و يك مرد ديگه ميپرسن كه يك مر و زن اونجا نرفتن و اون مرده ميگه كه اونجا هيچ زني نيست ولي آشپز كنگ داشت از روي بي حواسي اونا رو لو ميداد.
بعد از اين ماجرا يانگوم در غذايي كه يكي از مرداني كه اونجاست طعم جديدي رو ميچشه و از اون ميخواد كه از چه روشي استفاده ميكنه ولي اون مرد ميگه كه از هيچ روشي اتفاده نميكنه و يانگوم هم خيلي زياد اصرار ميكنه كه بهش بگه ولي اون مرد چون روش خاصي رو نداشته چيزي نميگه و جونگ هو هم از اشتياق يانگوم خوشش مياد.
بانو هن به بانو جانگ ميگه كه خودش تنها مسابقه رو انجام ميده.
در آخر يانگوم ميفهمه كه چه برنجي بوده كه خانم جو سانگ گونگ با برادرش خورده و به اون خانم ميده و اون هم تاييد ميكنه كه همون مزه رو ميده و گريه ميكنه و خاطرات بچگيش رو با برادرش به ياد مياره و ميخواد وقتي كه مرد اون برنج رو در قبرش بزارن كه به برادرش هم بده .
همچنين يانگوم هم به جانگ هو ميگه كه بعد از اين شكست درس بزرگي رو گرفته و اونم اين هست كه نبايد فقط به برنده شدن و نتيجه فكر كنه و بايد براي تهيه غذا انرژي مصرف كنه و بر روي شخصي كه ميخواد غذا رو بخوره توجه و تمركز منه.
و جاگ هو هم بهش ميگه كه اعتقاد داره يانگوم اگرچه اشتباه هم بكنه ولي كسي هست كه شادي رو بر صورت كسي كه غذا رو ميخوره مياره.
اينم از قسمت 16 اميد وارم كه خوشتون اومده باشه ولي يه چيزي كه من فكر نكنم بتونم زياد به ترجمه قسمت ها آينده بپردازم چون كه ديگه كلاسا شروع شده و درسها هم سختن ولي از شما ميخوام كه كمك كنين اين روند ادامه پيدا كنه و كسايي كه ميتونن اون رو به اسم خودشون در اينجا قرار بديم تا ديگه كسايي كه علاقه دارن بدونن قسمت هاي بعدي چي ميشه زياد منتظر نباشن. البته خودم هم تا اونجايي كه بتونم براي قسمت هاي اضطراري داستانهاش رو جلو جلو مينويسم.
فقط بدونين كه دوستون دارم. اميد وارم كه روح يانگوم بزرگ از ماها راضي باشه ;) ( حالا خود خانم ليي هم ازمون راضي باشه خوبه )

3 comments:

Salam Doostan
Lotfan dar Comment hatoon bara behtar shodane weblog nazar bedid
mamnoon
Rahmanian

دیگه هم خلاصه سریالها رو بزار

man mihkastam bedonam ke shoma in axs haye jaleb ro az koja peyda kardeed? man be hkode saite javaheri dar ghasr raftam vali chizi dastgiram nashod taze sait shoma ham kheyli jaleb bood

« Older Post ¦ Home ¦ Newer Post »